از اینستاگرام پادان دیدن کنید Padan's Instagram

نقد «سنگرها» قسمت ششم از فصل ۲ سریال سیلو

دسته‌بندی: فیلم و سریال
زمان مطالعه: 1 دقیقه

بیلینگز در قسمت ششم فصل دوم سریال سیلو باید موضع‌گیری می‌کرد. او در کدام سمت این مبارزه ایستاده است؟ آیا اصلاً سمتی را انتخاب کرده است؟ بیلینگز در این قسمت کار آسانی نداشت. او اکنون همه‌چیز را زیر سؤال می‌برد، اما در نهایت کدام سمت را انتخاب کرد؟

سیلو فصل دوم قسمت ششم

هشدار: این مطلب حاوی اسپویلرهایی از قسمت ششم فصل دوم سریال سیلو است.

این قسمت عمدتاً داستانی را روایت کرد که در سیلو ۱۸ اتفاق می‌افتد. با توجه به تمام اتفاقاتی که در آنجا جریان دارد، این چندان شگفت‌آور نیست. در حال حاضر این داستان بیشترین هیجان را دارد، اگرچه باید در نقطه‌ای شاهد بازگشت جولیت به خانه باشیم.

می‌بینیم که واکر اطمینان دارد جولیت مرده است. او نوار را به جولیت نداد تا بتواند در بیرون زنده بماند، بلکه آن را به او داد تا با شأن و احترام در طرف دیگر تپه بمیرد. واکر مطمئن است که این اتفاق افتاده و باور دارد دنیا به همان اندازه که صفحه‌نمایش نشان می‌دهد، سمی است.

اما دیگران چندان مطمئن نیستند. بیلینگز اطلاعات بیشتری درباره آنچه روی صفحه‌نمایش کامپیوتر بود زمانی که جولیت سیستم را هک کرد، به دست می‌آورد.

برنارد در قسمت ششم فصل دوم سیلو موفق نمی‌شود

نقشه‌های برنارد به هم می‌ریزد

کاملاً متوجه جایگاه برنارد هستم. او بیش از هر کس دیگری درباره سیلوها می‌داند. او از «فرمان» آگاه است و واضح است که ماجرایی بسیار بزرگ‌تر در جریان است. حتی بدون نیاز به کتاب‌ها هم مشخص است که این مسئله فراتر از یک سیلو است و برنارد کارها را برای منافع شخصی خود انجام نمی‌دهد. حداقل نه فقط برای منافع شخصی.

او باید نظم را در سیلو حفظ کند. بهترین راه برای انجام این کار، مجبور کردن بخش مکانیک به تسلیم شدن است. چگونه این کار را انجام می‌دهید؟ با قطع تأمین مواد غذایی.

و با اینکه دلیل اقدامات برنارد را می‌فهمم، وقتی نقشه‌های او به هم می‌ریزد، خوشحال می‌شوم. ناکس و شرلی توانستند سد را ۱۰ طبقه بالاتر ببرند. آنها فقط به ۱۰ طبقه نیاز داشتند، زیرا می‌خواستند به ذخیره غذایی در طبقه ۱۲۲ دسترسی پیدا کنند.

اگر سیمز هنوز به‌عنوان مسئول امنیت قضایی در قدرت بود، می‌توانست جلوی پیشروی ناکس و شرلی به ۱۰ طبقه بالا را بگیرد. احتمالاً آنها را مجبور می‌کرد که ۱۰ طبقه پایین‌تر بروند. اما آرموندسن که تجربه کافی ندارد، دیدگاه بلندمدت ندارد. برنارد مجبور است توضیح دهد که بخش مکانیک اکنون می‌تواند غذا به دست آورد، زیرا آرموندسن متوجه آنچه انجام می‌دادند، نشده است. جای تعجب نیست اگر ببینیم آرموندسن شغل خود را از دست می‌دهد و کسی دیگر به قدرت می‌رسد.

بخش مکانیک با اره‌های برش بتن به آینده اشاره می‌کند

بخش مکانیک توانست به اره‌ای دست پیدا کند که می‌تواند بتن را برش دهد. احتمالاً این موضوع نشانه‌ای برای چیزی است که یا در پایان فصل دوم سریال سیلو یا در فصل سوم اتفاق خواهد افتاد. اگر کتاب‌ها را خوانده باشید، می‌دانید چه چیزی در راه است و اینکه برش بتن چقدر مهم خواهد بود.

هنوز اطلاعات زیادی درباره کل این شبکه نمی‌دانیم. اما معرفی چنین چیزی نمی‌تواند فقط برای یک لحظه کوتاه در یک قسمت باشد.

ناکـس و شرلی فقط باید متوجه شوند که جولیت هنوز زنده است. مردم اطمینان دارند که جولیت زنده است و ناکس و شرلی که کسی از دیدن بوسیدن آنها شگفت‌زده نشد، درست است؟ باید راهی پیدا کنند که اگر می‌خواهند قدرت را از برنارد بگیرند، از این موضوع استفاده کنند.

سیمز بیشتر در حاشیه قرار می‌گیرد

سیمز خیلی دیر متوجه ماجرا شد که بتواند کمک کند. او همچنین در موقعیتی نیست که بتواند کاری انجام دهد و این وضعیت بدتر می‌شود وقتی همسرش ظاهراً علیه او (و برنارد) عمل می‌کند. سیمز به نظم در سیلو باور دارد. او می‌داند که نظم برای بقا ضروری است، حتی اگر همه حقیقت درباره سیلو و «زمان‌های قبل» را نداند.

با این حال، او بیشتر و بیشتر در حاشیه قرار می‌گیرد. وقتی وارد دفتر برنارد شد تا او را از اقدامات بخش مکانیک آگاه کند (چون دیگو نزد او رفت وقتی آرموندسن به حرفش گوش نداد)، دید که لوکاس آنجا است. به طور طبیعی، سیمز از دیدن لوکاس در آنجا شوکه شد. لوکاس قرار بود در معادن باشد.

سیمز می‌داند این موضوع به چه معناست. وقتی لوکاس آزادانه در کنار کامپیوتر حضور دارد، یعنی برنارد این اجازه را به او داده است. این نشان می‌دهد که برنارد چیزی به او گفته است.

بااین‌حال، لوکاس هنوز به رمزگشایی پیام نزدیک نشده است. او هنوز کد را نشکسته است، اما برنارد متوجه شده که او به اطلاعات بیشتری نیاز دارد. این به معنای آن است که لوکاس رسماً به عنوان سایه برنارد معرفی می‌شود. همیشه کنجکاو بودم که این بخش از کتاب چگونه روایت می‌شود، و حالا مشتاقم ببینم لوکاس چه خواهد کرد و داستان چگونه پیش می‌رود.

بیلینگز باید در قسمت ششم فصل دوم سریال سیلو تصمیم بگیرد

قسمت ششم از فصل دوم سریال سیلو
بیلینگز تصمیم می‌گیرد

در این فصل، بیلینگز درباره آنچه برای جولیت اتفاق افتاد و آنچه اکنون در حال رخ دادن است، بسیار شک کرده است. او مردی باهوش است، اما همچنین به سیستم وفادار است. اینکه از هنک درباره ناکس و شرلی بیشتر پرسید، نشان می‌دهد که مایل است تمام آنچه رخ داده را بررسی کند. او نمی‌خواهد چیزی را از قبل اثبات کند، بلکه می‌خواهد شواهد او را به نتیجه برسانند.

در قسمت قبلی، او کندی را پیدا کرد، اما بیلینگز فوراً تصور نکرد که کندی در تمام این ماجرا مقصر است. او می‌خواست به حرف‌های کندی گوش کند و این به معنای آن بود که ابتدا باید درمان پزشکی برای او فراهم کند. باوجود تمام اتفاقات، بیلینگز توانست با همسرش تماس بگیرد تا دکتری با آنتی‌بیوتیک‌ها و داروهای دیگر به آنجا برسد. و البته که دکتر نیکولز بود!

من عاشق این هستم که کتلین بیلینگز دقیقاً مثل همسرش عمل می‌کند. او “میثاق” را می‌شناسد و قادر است در لحظه تصمیم بگیرد. این زنی است که در مأموریتی است و بهتر است مقابل او نایستید. این ماجرا همچنین باعث شد خانواده بیلینگز دوباره دور هم جمع شوند، چیزی که بیلینگز به آن نیاز داشت.

وقتی بیلینگز درباره اقدامات کندی اطلاعات کسب کرد و کندی توضیح داد که پیش از خروج جولیت چه چیزی روی صفحه‌نمایش دیده می‌شد، بیلینگز سؤال‌های بیشتری درباره برنارد و کارهایی که او انجام می‌دهد، پیدا کرد. علاوه بر این، او متوجه شد که کارلا توسط معاونان دستگیر نشده است. پس از بازداشت در کافه، او را به مکانی مخفی بردند.

ماجراهای زیادی در جریان است، اما بیلینگز فقط می‌خواهد همه‌چیز را درک کند. او در نهایت مشخص می‌کند که در این نبرد در هیچ‌کدام از دو طرف نیست. او از برنارد حمایت نمی‌کند، اما همچنین از ناکس و شرلی هم حمایت نمی‌کند. بیلینگز با امتناع از گفتن محل فراری‌ها به برنارد و آنها هم پنهان نشده‌اند! قصد محافظت از آنها را ندارد. او فقط در حال تلاش است که همه‌چیز را که اکنون در سیلو رخ می‌دهد زیر سؤال ببرد.

کتلین تنها کسی است که او می‌تواند با او درباره این مسائل صحبت کند. ببینید، بیلینگز به سیلو وفادار است، اما نه به برنارد. او به «میثاق» و نظم درون سیلو وفادار است. او می‌خواهد خانه‌اش موفق باشد و به حس امنیت بازگردد، و این یعنی باید بفهمد چه اتفاقی افتاده است. داشتن چنین شخصیتی در این سریال برای من فوق‌العاده است. ما می‌توانیم از مردی که می‌خواهد نظم را بازگرداند، حمایت کنیم. حمایت از کسی که مایل است از “این گفت، آن گفت” بگذرد، آسان است. این ماجرا امیدی ایجاد می‌کند که او بفهمد چه اتفاقی برای جولیت افتاده و برنارد در تمام این مدت چه چیزی را پنهان کرده است.

علاوه بر این، کتلین موضوع گیاهانی را مطرح می‌کند که بیلینگز برای کنترل وضعیتش باید مصرف کند. روزها گذشته و او هیچ‌چیزی مصرف نکرده است، و کتلین اشاره می‌کند که او می‌تواند لیوان آب خود را بدون لرزش نگه دارد. چیزی در درون او تغییر کرده است، احتمالاً به دلیل کاهش استرس ناشی از تحت کنترل بودن سیمز و برنارد. در بخش مکانیک، او توانسته بر “میثاق” و انجام کار درست برای سیلو تمرکز کند و این برای سلامت او خوب است.

سولو چه می‌خواهد؟

چند دقیقه پایانی قسمت ششم فصل دوم سریال سیلو در سیلو ۱۷ سپری می‌شود. پس از افتادن به دلیل عفونت در پایان قسمت قبلی، جولیت در تخت بیدار می‌شود. سولو با استفاده از آنتی‌بیوتیک‌های خانگی او را درمان کرده است. چطور سولو توانسته آنتی‌بیوتیک‌ها را پرورش دهد؟ آنها را با چه چیزی درست کرده است؟ این سؤال‌های بیشتری درباره سیلو ۱۷ و زندگی‌ای که سولو تا به حال تجربه کرده، ایجاد می‌کند.

جولیت بلافاصله می‌خواهد کار ساخت لباسش را ادامه دهد و به مردمش بازگردد. اما سولو کلاه و لباس را برداشته است. او آنها را بازمی‌گرداند، اما ابتدا جولیت باید به او کمک کند. او باید یک پمپ برای تخلیه آب درست کند. سولو ممکن است تنها باشد، اما نمی‌خواهد بمیرد، و آن آب به‌آرامی بالا می‌آید. فقط جولیت می‌تواند او را نجات دهد.

این سؤال مطرح می‌شود که چرا سولو می‌خواهد بماند. آیا بهتر نبود جولیت پیشنهاد بازگشت برای او را بدهد؟ البته، در آن صورت، سولو باید اعتماد می‌کرد که او بازخواهد گشت و حتی قادر به بازگشت خواهد بود. من به سولو حق می‌دهم که راهی پیدا کند تا جولیت ابتدا کارهای سیلوی او را انجام دهد. اگر می‌دانستید پایان نزدیک است، شما هم این کار را نمی‌کردید؟

جولیت همچنین باید به سیلوی خودش بیشتر اعتماد کند. اگرچه تنش‌ها بالاست و نظم به‌آرامی از دست می‌رود، ناکس و شرلی توانسته‌اند مردم را کنار هم نگه دارند. هنوز تهدیدی برای ترک سیلو وجود ندارد، که این یعنی آنچه برای سیلو ۱۷ اتفاق افتاد، لزوماً برای سیلو ۱۸ رخ نخواهد داد. حداقل فعلاً این‌طور نیست. اما می‌فهمم چرا او باید برای نجاتشان به خانه بازگردد. چیزهای زیادی وجود دارد که آنها نمی‌دانند و فقط او می‌داند.

نقدی از الکساندریا اینگهم از سایت شواسناب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *