از اینستاگرام پادان دیدن کنید Padan's Instagram

نقد «تبار» قسمت پنجم از فصل ۲ سریال سیلو

دسته‌بندی: نقد و بررسی
زمان مطالعه: 1 دقیقه
قسمت پنجم از فصل ۲ سریال سیلو

ناکس و شرلی باید راه بازگشت را پیدا کنند

در این قسمت، ناکس و شرلی در تلاش‌اند راهی برای بازگشت به خانه پیدا کنند. در همین حال، برنارد تصمیم به تغییر می‌گیرد و همچنان به کنترل اوضاع و دست‌کاری شرایط ادامه می‌دهد.

فصل دوم سریال سیلو همچنان پر از دروغ است، و این دروغ‌ها فقط از طرف برنارد نیست. شخصیت‌های متعددی یا دروغ می‌گویند یا سعی دارند پرده از این دروغ‌ها بردارند.

سولو چه چیزی را پنهان می‌کند؟

در سیلوی ۱۷، ژولیت همچنان تلاش می‌کند تا یک لباس بسازد و به سیلوی خود برگردد. او هنگام تهیه لباس، نتوانست یک کلاه‌خود پیدا کند، بنابراین ابتدا سعی می‌کند کلاه‌خود خودش را با لباس جدید هماهنگ کند. اما این روش جواب نمی‌دهد. البته اگر جواب می‌داد، ژولیت مجبور نمی‌شد در سیلو بیشتر بگردد و حقیقت‌های بیشتری کشف کند.

در این قسمت، ما جنبه‌ای متفاوت از سولو را می‌بینیم. او در یک لحظه عصبانیت خود را بر سر ژولیت خالی می‌کند. اما واقعیت این است که این مرد از یک شورش جان سالم به در برده و دهه‌ها تنها زندگی کرده است. رشد ذهنی او طبیعی نبوده، بنابراین آیا این رفتار غیرعادی واقعاً تعجب‌آور است؟ او ترسیده، گاهی چیزهایی می‌شنود، و دهه‌ها وحشت را از ژولیت پنهان کرده است.

با این حال، سولو قطعاً درباره هویتش دروغ می‌گوید. وقتی داستان تبدیل شدنش به «سولو» را تعریف می‌کند، ژولیت خیلی زود موفق می‌شود سولو و تاینی واقعی را پیدا کند. اگر جای ژولیت بودم، هرگز این حقیقت را به او نمی‌گفتم. او خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی است. ژولیت بهتر است خود را با داستانش وفق دهد و هرچه زودتر از آنجا فرار کند. در حال حاضر، او تنها امید سیلوی خود است.

البته چون با یک درام روبرو هستیم، ما می‌خواهیم درباره سولو بیشتر بدانیم. او واقعاً کیست؟ چطور تنها بازمانده سیلوی ۱۷ شد؟ آیا او واقعاً تنها بازمانده است؟ نشانه‌هایی وجود دارد که شاید چیزی یا کسی دیگر در آنجا باشد.

سیمز در سیلوی ۱۸ نقشی جدید می‌گیرد

در سیلوی ۱۸، برنارد با پیامدهای قتل قاضی میدوز روبرو است. او به دنبال راهی است تا مردم را علیه مکانیک‌ها بشوراند و شورشی که ممکن است رخ دهد را سرکوب کند. اما مشکل این است که این موضوع به مسئله‌ای بزرگ‌تر تبدیل می‌شود.

برنارد همچنین باید سیمز را مدیریت کند. او سیمز را به عنوان قاضی منصوب می‌کند و او دیگر سایه برنارد نیست. این برای سیمز که تاکنون کاملاً وفادار بوده، ضربه‌ای بزرگ است. اشتباه برنارد این است که اگر سیمز حقیقت را بفهمد، همه‌چیز علیه او خواهد شد.

از سوی دیگر، همسر سیمز که در بخش فناوری اطلاعات کار می‌کند، علیه برنارد فعالیت می‌کند. او تصمیم می‌گیرد ناکس و شرلی را پنهان کند و وانمود کند که آنها به جرم خود دستگیر شده‌اند. این فرصت به آنها اجازه می‌دهد تا به مکانیک‌ها بازگردند.

ناکس و شرلی سفر خود به خانه را آغاز می‌کنند

ناکس و شرلی که متهم به قتل قاضی میدوز هستند، باید فرار کنند. واکر به لطف زندگی طولانی در غار خود، آزادی بیشتری برای عبور دارد، چراکه کسی او را نمی‌شناسد. اما ناکس و شرلی به کمک افراد دیگر نیاز دارند. وقتی باربران قابل اعتماد نیستند، آنها مجبور می‌شوند با تهدید، وسایل لازم برای بازگشت را از آنها بگیرند. اما مسیر بازگشت به سیلو بسیار خطرناک‌تر است. آنها سیستمی نصب می‌کنند تا از وسط سیلو به پایین بپرند، درحالی که مردم خودشان در پایین منتظرند تا آنها را کمک کنند.

این حرکت جسورانه دقیقاً به موقع است، زیرا رئیس جدید امنیت قضایی تمام تلاش خود را برای کشتن آنها می‌کند. اما ناکس با پریدن از لبه خطر بزرگی را می‌پذیرد. هرچند انتظار داشتم شرلی جان سالم به در ببرد، اما تصور می‌کردم ناکس ممکن است به خاطر عذاب وجدان در این سیستم آسیب ببیند.

برنارد سایه‌ای جدید پیدا می‌کند

در همین حین، برنارد لوکاس را از معادن بیرون می‌کشد. او می‌داند که قاضی میدوز اطلاعات بیشتری به لوکاس داده است و حالا می‌خواهد از مهارت او استفاده کند. به نظر می‌رسد برنارد در حال آزمایش دانش لوکاس درباره دنیای بیرون است و خودش همه‌چیز را نمی‌داند.

به نظر می‌رسد همه چیز به نقطه جوش نزدیک شده است. شورش بزرگ به زودی آغاز می‌شود و با وجود پیشروی آرام داستان ژولیت، علاقه‌مندیم درباره شخصیت‌هایی مانند سولو بیشتر بدانیم.

نقدی از الکساندریا اینگهام از سایت شواسنوب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *