این سریال نه تنها به ایجاد فضای طنزآلود و تاریک میپردازد، بلکه بررسی عمیقی از روابط خانوادگی و دوستیها در سنین نوجوانی را نیز ارائه میدهد. با ترکیب عناصر فانتزی و ترسناک، ونزدی یک تجربه جدید و جذاب از دنیای آدامزها را به تصویر میکشد که در آن شخصیت اصلی با چالشهای متفاوتی دست و پنجه نرم میکند. در این مطلب سه نقد از فصل اول سریال ونزدی را ترجمه کردیم که در ادامه میتوانید آنها را بخوانید.
نقد ونزدی؛ چرخشی هوشمندانه از خانواده آدامز به کارگردانی تیم برتون
نقدی از لوسی منگان از سایت گاردین
این سریال نتفلیکس، ونزدی آدامز را به دنیای جدیدی از فانتزی منتقل میکند. این داستان هم ترسناک و هم جذاب است و شخصیت اصلی آن، جنا اورتگا، توانسته است به خوبی از عهده نقشی برآید که کریستینا ریچی پیشتر آن را تعریف کرده بود.
نمیدانم دنیا به کدام سمت میرود. شما فقط یک قلدر مدرسهای زورگو را تنبیه میکنید (در یک مسابقه شنا، با پیراناها) و ناگهان به یک مدرسه شبانهروزی پر از افراد عجیب و غریب فرستاده میشوید.
دل من برای ونزدی آدامز جوان (جنا اورتگا) میسوزد که سرنوشتش در صحنههای ابتدایی آخرین بازآفرینی خانواده آدامز رقم میخورد، سریالی از نتفلیکس که به سادگی ونزدی نامیده میشود. اورتگا بار سنگینی را بر دوش دارد. کریستینا ریچی این نقش را در «خانواده آدامز» به خوبی به تصویر کشید و سپس بهطور قاطع در «ارزشهای خانواده آدامز» در سال ۱۹۹۳ به عنوان دختر گوتیک غیرمتعهد ظاهر شد. اما اورتگا به خوبی از عهده این چالش برمیآید، با وجود دو مسئلهای که ریچی با آنها مواجه نبود.
- یکم، ونزدی اکنون یک نوجوان است که به این معنی است که هیچکدام از پاسخهای بیتفاوت و کنایهآمیز او مانند گذشته تأثیرگذار نیستند.
- دوم، او باید این رفتار را با انسانیت همراه کند تا بتواند در یک سریال هشتساعته که هم داستان ترسناک است و هم معمای قتل، رشد کند، اما بیشتر به عنوان داستانی از بلوغ با عناصر درام دبیرستانی است. ریچی با کمال بیاحساسی بازی کرد، اما او در یک گروه بازیگران بود و تنها باید توجه ما را برای چند صحنه در هر بار جلب میکرد. اورتگا باید تمام مدت ما را با خود همراه کند، و او این کار را به خوبی انجام میدهد.
بنابراین، ونزدی انتقام خود را از پسرانی که به برادر کوچکترش پاگزلی زورگویی میکردند، میگیرد و بعد از اخراج از آن مدرسه، به آکادمی «نِوِرمور» فرستاده میشود. جایی که مادرش، مورتیشیا (کاترین زتا-جونز) فارغالتحصیل این مدرسه بود. این مدرسه توسط مدیر سختگیر، لاریسا ویمز (گوئندولین کریستی) اداره میشود، که او نیز زمانی دانشآموز این مدرسه بوده و با مورتیشیا درس خوانده است و به ونزدی جدید و متعهد میکند که با دانشآموز شاداب، ایند سینکلر (اما مایرز) هماتاقی شود. «حالت خوب است؟» ایند در معرفی خود میگوید. «کمی رنگپریده به نظر میرسی.» اگر نگاهها میتوانستند بکشند، ونزدی میتوانست یک سریال بسیار کوتاه باشد.
مادر خوابگاه آنها، خانم تورنهیل، که خود کریستینا ریچی نقش او را بازی میکند، انگار به نشانهای از تأیید و خیرخواهی، عصرها به آنها سر میزند تا ببیند چطور با هم کنار میآیند. ونزدی به او اطمینان میدهد: «او (ایند) مرا با مهماننوازیاش خفه کرده است.» سپس با لحن سرد و کنایهآمیز اضافه میکند: «امیدوارم محبتش را در خواب جبران کنم.»
ایند او را با گروههای مختلف مدرسه «نورمور» آشنا میکند، به سبکی شبیه فیلمهای «بیسرنخ» و «دختران بدجنس» گروههای خونآشامها، گرگینهها، گورگونها و پریانها (به رهبری بیانکا، بدجنسترین دختر که جوی ساندی به طرز وحشتناکی نقشش را عالی ایفا میکند). او همچنین راهنماییهایی برای پیمایش در مدرسه جدید به ونزدی ارائه میدهد و او را با شخصیتهایی آشنا میکند که بهزودی به کانون اسراری تبدیل میشوند که ونزدی درگیر آنها خواهد شد، موارد مسالهسزی همچون:
- چندین قتل در شهر کوچک جریکو و جنگلهای اطراف که پلیس بهطور فزایندهای نمیتواند انکار کند که باید کار یک هیولا باشد
- تلاشهای احتمالی برای کشتن ونزدی؛ این احتمال که پدرش، گومز (با بازی لوئیس گازمن) در جوانی مرتکب قتل شده باشد
- هر آنچه که تصورات ذهنی ونزدی، که ظاهراً قطعاتی از آینده هستند، میخواهند به او بگویند.
- آن طرحهایی که در کتابهای زیرزمین مخفی پیدا میشوند و به نظر میرسد آینده را نشان میدهند
- خاویر دانشجوی هنرمندی (با بازی پرسی هاینس وایت)، که میتواند نقاشیهایش را زنده کند.
- دکتر کینبوت (ریکی لیندهوم)، درمانگری که جلسات مشاوره اجباری ونزدی را برعهده دارد، که چیزی بیشتر از آنچه به نظر میرسد نیست.
در سریال همچنین دلبستگیهای نوجوانانه، روابط تازه شکلگرفته، یک مراسم رقص، جوامع مخفی و دیگر مسائل مربوط به زندگی عادی وجود دارد که باید با آنها دستوپنجه نرم کرد. اما، آلفرد گاو و مایلز میلر، خالقان سریال که پیشتر سریال «اسمالویل» را به ما ارائه دادند، بهخوبی میدانند چگونه چندین خط داستانی متقاطع بین دنیای واقعی و فراطبیعی را مدیریت کنند. علاوه بر این، کارگردان اصلی سریال تیم برتون است که بهخوبی با این نوع داستانها آشناست و به کل سریال زیباییشناسی وهمآلود و خاصی که نیاز دارد، میبخشد.
این سریال از این نظر چیزی را از دست میدهد که مانند فیلمها، «ونزدی» را در مقابل زندگی عادی قرار نمیدهد و نسخهای کمتر منسجم از خانواده آدامز را نشان میدهد. عشق و اتحاد این خانواده در برابر دنیا همیشه یکی از لذتهای بزرگ بود، در هر شکلی که آنها را ملاقات میکردید. با این حال، این سریال به اندازه کافی هوشمندی، جذابیت و انرژی پیشبرنده دارد که این مسئله به آن اندازه که ممکن است فکر کنید مهم نباشد. بهطور قطع، آن پسر ۱۱ سالهام که همیشه برای بررسی برنامههای مناسب جوانترها آماده دارم، تمام سریال را با هیجان تماشا کرد و اعلام کرد که هم از پایانبندی داستان و هم از معماهای باقیمانده کاملاً راضی است.
یک نکته آخر. یکی از نقاط قوت فیلمها این بود که والدین خانواده آدامز (آنجلیکا هیوستون و رائول جولیا) همچنان شیفته یکدیگر بودند و هر دو به همان اندازه به شکلی خاص جذابیت داشتند. این تغییر تازهای بود نسبت به ترکیب کمدیهای معمول که در آن یک زن زیبا شیفته مردی نه چندان جذاب است. اما در این جفت جدید، ما کاملاً به عقب برگشتهایم. در هر صحنهای که مورتیشیا و گومز جدید حضور دارند، بیش از آنچه فکر میکردم، دلم برای آن پیشرفت کوچک و مهم تنگ میشود. تعداد این لحظات بسیار کم است و هر بار که یکی از آنها از دست میرود، احساس افسوس میکنم.1The Guardian – Wednesday review – Tim Burton’s witty Addams Family spin-off is perfect
ونزدی: ۳ چیزی که سریال تیم برتون به خوبی انجام میدهد و ۱ اشتباه بزرگ
نقدی از کیلی دری از استایلیست
ونزدی آدامز، دختر گوتیک اصیل، در فصل اول سریال جدید نتفلیکس به نام ونزدی در مرکز توجه قرار میگیرد. با این حال، هرچند سریال مشتاقانه انتظار کشیده شده تیم برتون تماشایی است، اما معنای اصلی خانواده آدامز را از دست داده است…
باید اعتراف کنم: مثل بسیاری از بچههای دهه ۹۰، من طرفدار پروپاقرص ونزدی آدامز با بازی کریستینا ریچی هستم؛ کسی که در نسخههای خانواده آدامز و ارزشهای خانواده آدامز، نقش دختری مرموز، عجیب و ترسناک را به طرز بینظیری ایفا کرد. حتی در دورهای از نوجوانیام، موهایم را به دو گیس بافته، لباسی تیره با یقه پیتر پن پوشیده و با حالتی بیروح از روزم عبور میکردم، در حالی که سعی میکردم تا جایی که میتوانستم از هر منفذ بدنم طعنه بیرون بدهم (تا حدی که یک دختر بچه میتواند مفهوم طعنه را درک کند).
چرا؟ چون ونزدی خفن بود. دقیقاً مثل مادرش، مورتیشیا (آنجلینا هیوستون)، او فقط از تطابق با هنجارها و انتظارات اجتماعی سر باز نمیزد، بلکه همه کسانی که این کار را میکردند، با تیزترین شوخیها و یکخطیهایش از پا درمیآورد. علاوه بر این، او همیشه تلاش میکرد طبق شعار خانوادهاش زندگی کند:
با لذت از کسانی که میخواهند ما را زیر سلطه بگیرند، پذیرایی میکنیم.
با در نظر گرفتن این موضوع، میتوانید تصور کنید که وقتی متوجه شدم تیم برتون در حال بازآفرینی ونزدی در یک سریال جدید و مخصوص نتفلیکس است، چقدر شکاک شدم. چگونه ممکن بود کسی بتواند با موفقیت جای پای سیاه پاشنهدار ریچی قدم بگذارد؟
خب، خبر خوب این است: جنا اورتگا که نقش اصلی را در سریال برتون بر عهده دارد، شگفتانگیز است. در حقیقت، نقشآفرینی او بهعنوان این ضدقهرمان همیشه نیهیلیستی یکی از بهترین جنبههای سریال ونزدی است، عمدتاً به خاطر زمانبندی عالی کمدی او و تواناییاش در انتقال احساسات زیاد تنها با یک نگاه تیره.
با توجه به این که سریال برتون به اندازه فیلمهای دهه ۹۰، سریال تلویزیونی دهه ۶۰ و کتابهای مصور اصلی خانواده آدامز تاریک است، این به هیچ وجه چیز بدی نیست. بهویژه اینکه ما ونزدی را زمانی میبینیم که در حال انتقامگیری است – انتقامی که به معنای واقعی کلمه مثل یک خواهر انتقامجو است. در اینجا، او در مدرسهای، ماهیهای گوشتخوار را به جان تیم شنای پسرانه میاندازد، زیرا آنها برادرش، پاگزلی (آیزاک اوردونز) را اذیت کردهاند.
ونزدی به نوجوانان وحشتزده میگوید: «تنها کسی که حق اذیت کردن برادرم را دارد، منم» که به سرعت برای فرار از استخر تلاش میکنند.
یکی از آنها، که سردسته بود، آنقدر خوششانس نیست؛ او زنده میماند، اما ظاهراً بدون عضوی ناقص. این آسیب لبخند رضایتبخشترین را از ونزدی اورتگا به ارمغان میآورد، همراه با این خط بینظیر: «من به دنیا لطف کردم. افرادی مثل دالتون نباید اجازه تولید مثل داشته باشند.»
وقتی والدین دالتون (شاید بهحق) علیه ونزدی به اتهام تلاش برای قتل فرزندشان شکایت میکنند، او فوراً اخراج میشود و به چند جلسه درمان اجباری از سوی دادگاه محکوم میشود. زیرا موضوع این است: این خانواده آدامز نیست، این نمایش ونزدی است.
طبیعتاً، ونزدی مجبور است در همان قسمت اول خانه خانوادگیاش و تمام آسایشهای عجیب آن را ترک کند. او به جای آن، به مدرسه برجسته «آکادمی نورمور» فرستاده میشود؛ یک مدرسه شبانهروزی که دقیقاً مانند خانه خانم پریگرین برای بچههای عجیب میزبان طردشدگان، عجیبغریبها و هیولاهاست. یا اگر مودبانهتر بگوییم، افراد با استعداد فوقالعاده.
تا این لحظه، من کاملاً با سریال ونزدی موافق بودم. همه چیز داشت: یک بازیگر برجسته (اورتگا در کنار افرادی مانند گوئندولین کریستی، کاترین زتا جونز، اما مایرز و کریستینا ریچی که در یک نقش مهمان به عنوان مدیر خوابگاه ونزدی ظاهر میشود)، یک طنز تیره لذیذ و آن زیباییشناسی برتونی که الهامبخش هزاران لباس هالووینی خواهد بود.
در واقع، ونزدی حس متفاوتی از دیگر برنامههای نتفلیکس داشت، تا اینکه برتون عنصر حیاتی هر داستان خانواده آدامز را فراموش کرد: شخصیتهای عجیب و غریب ما در حومه آمریکا بهترین کارکرد را دارند.
به این فکر کنید: اعضای مختلف خانواده آدامز، از جمله ونزدی، قرار است مانند ماهیهای خارج از آب باشند؛ آنهایی که به شکلی عجیب و شگفتانگیز همه چیز و همه کس را بهخوبی میبینند و وقتی نوبت به افشای مزخرفات هنجارهای سنتی دنیا میرسد، هیچ رحمی به خرج نمیدهند.
با انتقال ونزدی از خانه خانوادگیاش به آکادمی نورمور، او دیگر مانند یک ماهی خارج از آب نیست، بلکه… خب، بیشتر شبیه یک ماهی معمولی است. یک ماهی معمولی با قدرتهای روانی و تعدادی پیشگویی آخرالزمانی که باید حل کند، درست، اما باز هم یک ماهی. در آب. در حال شنا با تعداد بیشماری ماهی دیگر.
به نظر من، سریال ونزدی خیلی بهتر عمل میکرد اگر ضدقهرمان تاریک و بینظیر اورتگا به یک مدرسه شبانهروزی کاملاً معمولی در آمریکا فرستاده میشد. حتی به یک کالج. جایی که او میتوانست مثل شیطان در نور کمرنگ ماه بدرخشد. جایی که نیش استعاریاش تیزترین در اتاق باشد (چیزی که وقتی در مدرسهای پر از خونآشامها و گرگینهها درس میخوانید، سخت به دست میآید). جایی که او متمایز باشد و برای آنچه درست است، بایستد – هرچند به نامناسبترین شکل ممکن؛ برای مثال میتوانید به ماجراجوییهای ونزدی در کمپ تابستانی و سخنرانیاش درباره بدرفتاری ایالات متحده با بومیان آمریکا در ارزشهای خانواده آدامز نگاه کنید.
در عوض، تیم برتون، ونزدی را به مسیر ماجراجوییهای ترسناک سابرینا کشانده و همچنین او را با دوز سنگینی از قهرمانی به سبک بافی، شکارچی خونآشام همراه کرده است. و با این کار، یکی از فوقالعادهترین شخصیتهای سینما را به شدت عادی کرده است. شخصیت او حالا فقط یکی از آن ماجراجوییهای فانتزی دبیرستانی بیشماری است که در نتفلیکس وجود دارد. و با اینکه سریال به شدت تماشایی است (خودم تمام آن را در یک آخر هفته دیدم)، اما ونزدی در ذهنم به اندازه فیلمهای دهه ۹۰ خانواده آدامز باقی نمیماند.
این واقعاً تاسفبار است، چون اورتگا لیاقت خیلی بیشتر از این را داشت. امیدوارم اگر فصل دومی در کار باشد، شاهد ونزدی بیشتری با ونزدی خودمان باشیم، نه؟2Stylist – Netflix’s Wednesday: 3 things the Tim Burton series gets right, and 1 thing it gets so wrong
سریال ونزدی نتفلیکس بسیار موفق است. فکر میکنم دلیل نفرت منتقدان از آن را میدانم
نقدی از نادره گوفی از سایت اسلیت
بله، این یک درام دبیرستانی درباره نوجوانان با قدرتهای خارقالعاده است. مشکل شما چیست؟
سریال جدید و موفق نتفلیکس به نام ونزدی، اسپینآفی از خانواده آدامز به کارگردانی تیم برتون است که روی دختر بدخلق و بیتفاوت این خانواده تمرکز دارد و رکورد بیشترین ساعات تماشا در یک هفته برای یک سریال انگلیسیزبان در این پلتفرم را شکسته است. این سریال مورد تحسین مخاطبان و برخی منتقدان قرار گرفته و همچنین هواداران قدیمی محتوای عجیب و غریب خانواده آدامز (بزن بزن) و طرفداران پرشور جنا اورتگا، ستاره اصلی آن، از آن استقبال کردهاند.
اما با وجود اینکه اکثر منتقدان از بازی اورتگا و دیگر اجراهای درخشان حمایت کردهاند، برخی از منتقدان سریال ونزدی را با اسلحه کلاسیک نویسندگان تلویزیونی هدف گرفتهاند: آن را «مثل چیزی از شبکه CW» نامیدهاند. شبکه CW، فرزند مشترک شبکههای سابق UPN و WB، میزبان بسیاری از سریالهای ابرقهرمانی دیسی است و در ساخت درامهای نوجوانانه احساسی با عناصر فانتزی تخصص دارد، مانند خاطرات خونآشام (یک دختر نوجوان در مرکز یک مثلث عشقی خونآشامی قرار میگیرد) یا دایره مخفی (یک دختر نوجوان متوجه میشود که از نسل جادوگران است).
این شبکه در گذشته پیچشهای جوانانه و احساسی به داستانهای معروف اضافه کرده و گاهی نیز لحن آنها را تاریکتر کرده است. مانند ریوردیل (که قاتلان زنجیرهای و فرقهها را به کمیکهای آرچی آورد) و نانسی درو (که نسخه CW آن بهطور نیمهمنظم با ارواح ارتباط برقرار میکند تا پروندههایش را حل کند). بهطور طبیعی، بهدلیل شهرت این شبکه به عنوان ارائهدهنده درامهای نوجوانانه با لمسهای ماورایی، محصولات آن به سطح لذت گناهآلود تنزل یافتهاند.
شکاکان ونزدی با گفتن «مثل CW است» به عنوان یک راه برای کوچک شمردن سریال بهخاطر بازتولید آن چیزی است که آنها بهعنوان ضعفهای کلاسیک CW میبینند: طرحهای غیر اصلی یا قابل پیشبینی، دیالوگهای غیرواقعی و کودکانه، و تکیه بیش از حد بر زیرطرحهای «از پیش تعیینشده» مثل درام رقابتی بین مدرسهها، افشاگریهای گناهان والدین و رقابتهای عاشقانه. از نظر CBR، سریال «بهطرز ناامیدکنندهای سنتی» است. درحالیکه هالیوود ریپورتر اذعان میکند که سریال نشان میدهد میتوان درباره ونزدی آدامز با استفاده از الگوهای کلاسیک درام نوجوانانه سریالی ساخت، این تعریف را با این سوال ضربه میزند: «اما چرا باید این کار را کرد؟»
خب… دلایل زیادی وجود دارد! لذت بردن از ماجراجوییهای نوجوانانه CW هیچ گناهی ندارد. این سریالها برای مخاطبان بزرگسال هم هستند. تنشهای عاشقانه آنها بهقدری ملموس است که شما را هیجانزده میکند، و تصاویر دور از واقعیت از مدرسه باعث میشود که دبیرستان برایتان جالبتر از تجربه واقعیتان بهنظر برسد.
بازیگران معمولاً آنقدر جذاب هستند که نقصهای شخصیتها را فراموش کنید، یا شخصیتها آنقدر دوستداشتنی هستند که با وجود همه نقصها، آنها را دوست داشته باشید؛ و اگر خوششانس باشید، هر دو را بهدست میآورید. همچنین، این تمهای بهاصطلاح غیر اصلی در تقریباً همه داستانها وجود دارند، همه از رقابت و رنجش نسبت به والدین لذت میبرند.
ونزدی آنطور که سایت دیسایدر ادعا میکند، «آنچه که باید محتوای سطح بالای نتفلیکس باشد را به سطح CW تنزل نمیدهد»، بلکه شخصیتی بیتفاوت و جوان که همه میشناسیم را در موقعیتهایی قرار میدهد که او را به درک بیشتری از وضعیت انسانی میرسد. و این جالب است زیرا او از انسانیت بیزار است. ونزدی شخصیت همیشه مرموز ونزدی آدامز را ارتقا میدهد و علاقه او به چیزهای ناخوشایند و ترسناک را در برابر ملودرامای جوانانهای که بیش از حد به آن پرداخته شده است، قرار میدهد. این باعث میشود که ونزدی قابل ارتباطتر و ملودراما قابل فهمتر باشد.
ما ونزدی را میبینیم که در یک مثلث عشقی گرفتار شده و نمیداند چگونه با احساسات جدید عاشقانهاش کنار بیاید؛ او بهتدریج میفهمد که همه افراد بیفایده و احمق نیستند: نه هماتاقی رنگارنگش (اما مایرز)، نه ملکه مدرسه (جوی ساندی)، و بهویژه والدینش (کاترین زتا جونز و لوئیس گازمن، که حضور زیادی در سریال ندارند اما از نظر ونزدی بهشدت سلطهجو هستند). ونزدی جان انسانها را نجات میدهد و در اولین رقص مدرسهاش شرکت میکند، در حالی که با تاریخ پیچیده خانوادگی از ظلم و ستم دست و پنجه نرم میکند… و همچنین یک قدرت فوقالعاده جدید.
در نهایت، ونزدی آن کار رضایتبخش را انجام میدهد که دوستیها بیش از روابط عاشقانه اهمیت پیدا میکنند. ونزدی سریال را بهعنوان یک «راندهشده» آغاز میکند و آن را بهعنوان یک «راندهشده» به پایان میرساند؛ با این تفاوت که او در نهایت دوستی پیدا کرده و با افرادی که مانند خودش از جامعه طرد شدهاند، خانهای برای خود ساخته است.
شبکه CW مهارت دارد که سریالهایی بسازد که از این الگوهای کهنه استفاده کنند و آنقدر شما را جذب کنند که دیگر اهمیتی به پیشبینیپذیر بودنشان ندهید. همیشه حداقل یکی از دو چیز را دریافت میکنید: یک مشکلی برای حل کردن (این سریالها عاشق داستانهای معمایی هستند که در ونزدی هم وجود دارد)، یا دنیایی برای فرار به آن. این سریالها به مسائل مهمی هم میپردازند، مثل سلامت روان، نژادپرستی، طبقات اجتماعی، غم و اندوه و تعرض جنسی.
در میان همه منتقدان، مجله اینورس درست گفته است: این بررسی مدرن از ونزدی آدامز بهعنوان یک نوجوان، زمانی که از الگوها و تاکتیکهای مرسوم یک درام CW استفاده میکند، بهخوبی کار میکند. این سریال تمام معنای یک داستان بلوغ را با همه خندهدارهای غمانگیزی که از یک اقتباس تیم برتون از خانواده آدامز انتظار داریم، ترکیب میکند. ونزدی درست مثل قهرمانش، همان چیزی است که میخواهد باشد بدون اینکه اهمیت بدهد شما چه فکر میکنید. و من یکی از آنهایی هستم که از تماشای آن بهطور پیوسته کاملاً راضی و خوشحال بودم.3Slate – Netflix’s Wednesday Is a Huge Hit. I Think I Know Why Critics Hate It.
منابع
- 1
- 2
- 3